بخشی از متن: بيشتر اختلاف نظرهايي كه امروزه در مورد ماهيت و توانائيهاي كشاورزي پايدار وجود دارد، عمدتاً در ارتباط با تعاريفي است كه از آن ارائه مي شود. برخش كشاورزي پايدار را نوعي بينش ميدانند، اما برخي ديگر معتقدند كشاورزي پايدار ارائه طريقي براي انتخاب روشهاي زراعي است. برخي به كشاورزي پايدار به عنوان راهبردي مديريتي مينگرند و بعضي نيز معتقدند كه كشاورزي پايدار نام ديگري است كه ميتوان بر كشاورزي ارگانيك نهاد. در حالي كه برخي ديگر كشاورزي پايدار را مترادف با حداكثر عملكرد اقتصادي ميدانند، اما در اين ميان شايد بتوان گفت كه واژه كشاورزي پايدار خود مناسبتترين تعريف است.
حاصلخيزي پايدار خاك، به مفهوم قابل دسترسي بودن دائمي عناصر غذايي براي گياه است. حاصلخيزي پايدار هنگامي تحقق مي يابد كه تمامي عناصر غذايي جذب شده توسط گياهان به خاك برگردد، به طوري كه اين عناصر بتوانند مجدداً مورد استفاده اين گياهان قرار گيرند، در چنين وضعيتي است كه چرخه عناصر غذايي شكل ميگيرد. در سيستمهاي فعلي چرخه عناصر غذايي، به طور كامل بسته نميشود، زيرا اين عناصر دائماً به چرخه يادشده اضافه شده و يا از آن خارج ميشوند. به حداقل رساندن تلفات عناصر غذايي در چرخه مذكور و تامين نهادههاي ضرورس براي گياه رمز موفقيت حاصلخيزي خاك در نظامهاي كشاورزي پايدار است.