بررسی ناســيوناليسـم
نوشته شده توسط : علی محمد
بررسی-ناســيوناليسـم
بررسی ناســيوناليسـم
فرمت فایل دانلودی:
فرمت فایل اصلی: docx
تعداد صفحات: 159
حجم فایل: 223
قیمت: 15000 تومان

بخشی از متن:
فصل اول
ناســيوناليسـم
فصل دوم
ناسيوناليسـم در ايران
فصل سوم
دوران رضاشــاه
فصل چهارم
دوران محمدرضاشاه
نتيجه‌گيري

- تعريف دولت و عناصر آن
مفهوم دولت تا سده‌ي شانزدهم رواج سياسي نیافت. نخستين كاربرد آن در بحث عملي به نيكولو ماكياولي (1527-1469) نسبت داده مي‌شود. مفهوم دولت نو در بخش عمده‌ي اروپاي سده‌هاي ميانه، به تدريج پديدار شد، در آن زمان دولت را با اقتدار عالي برابر مي‌دانستند. متفكّران و پژوهشگران سياسي در مورد تعريف دولت توافق نظر ندارند و اين اختلاف نظر بیش از هر چيز به گوناگوني انديشه‌ها در مورد سرشت دولت كه بر تعريف‌ها اثر مي‌گذارد، مربوط است. بايد گفت كه روي هم رفته سه گونه تعريف از دولت وجود دارد: تعريف فلسفي، تعريف سياسي و تعريف حقوقي.
1-1 تعريف فلسفي: داراي يك هدف اصلي است: كه ويژگي‌هاي ضروري و بسنده‌ي دولت كمال مطلوب، دولت خوب، يا دولت كامل را توصيف مي‌كند از لحاظ فلسفي سه مكتب وجود دارد:
الف- دولت براي ايجاد هماهنگي ميان اجزاي گوناگون و ضروري جامعه وجود دارد. اين نظريه به فيلسوفاني مانند افلاطون، ارسطو، آباء كليسا- از جمله آكوئيناس- و همچنین سيسرون تعلق دارد.
ب‌- دولت در نتيجه‌ي يك «قرارداد اجتماعي» به وجود آمده است. اين نظریه به فيلسوفاني مانند هابز، و روسو تعلق دارد.
پ- دولت در نتيجه مبارزه ميان نيروهاي متضّاد اجتماعي پديدار شده است. ماركس و پيروان او اين نظر را ارائه كرده‌اند.
1-2 تعريف سياسي: در اين نظر گفته مي‌شود كه جامعه از صورت بندي‌هاي بسيار ساده تا بسيار پيچيده، بر پايه‌ي تغييرات در نظام توليد، رشد مي‌يابد؛ زيرا انسان نيازهاي اساسي دارد كه بدون توليد كردن تأمين نمي‌شود. در جريان اين توليد، گروه‌ها و طبقات اجتماعي و اقتصادي پديدار شدند. ماركس و انگلس عقيده داشتند كه در روند پيدايش طبقات، كار انسان از او بيگانه شد و انسان پيوسته مي‌كوشد تا بر خودبيگانگي مادي و معنوي فائق آيد.
1-3 تعريف حقوقي: دولت آن واحدي است كه بايد اين ويژگي‌ها را داشته باشد:
سرزمين، ملّت(جمعيّت)، حاكميت(انحصار قدرت)، حكومت.
قبل از پرداختن به عناصر بنيادي دولت، به تعريف جامعي از دولت مي‌پردازيم كه «ژرژ بوردو» از سياست‌شناسان بنام فرانسه بيان كرده است: «دولت، «قدرت نهادينه» است. زيرا دولت نهادي است كه از طريق سازمان‌هاي خود به حاكميّت ملّي تبلور مي‌بخشد و اداره‌ي امور همگاني را بر عهده مي‌گيرد، بدون آنكه جنبه شخصي يا گروهي داشته باشد» (نقيب‌زاده، 1380: 179).
دولت به عنوان مجموعه‌اي بسيار پيچيده كه بر تمامي نظام اجتماعي انسان تسلّط دارد، بر بنيادهايي استوار است كه بدون اين عناصر نمي‌تواند پيوندي ارگانيك متعادل و يكپارچه به وجود آورد و اين عناصر عبارتند از:
سرزمين: ژان گاتمن اين تعريف را از سرزمين در رابطه با «حاكميت» حكومت ارائه داده است: سرزمين بخشي از جلوه‌گاه جغرافيايي است كه با ادامه فيزيكي قلمرو يك حكومت برابري پيدا مي‌كند. اين مفهوم گستره فيزيكي و حمايت سياسي است كه يك ساختار حكومتي به خود مي‌گيرد. اين مفهوم، پهنه فيزيكي يك سيستم سياسي را معرفي مي‌كند كه در حكومتي ملّي و يا در بخشي از آن كه از گونه‌اي اقتدار برخوردار باشد، قوام مي‌گيرد (مجتهدزاده، 1381: 38-39).
ملّت: اندیشه‌ي ملّت در انقلاب فرانسه اعتبار خاصي پيدا كرد و دولت‌ها به اعتبار نمايندگي ملّت خود قدر و قيمت پيدا كردند. وطن‌پرستي و ملّت‌‌خواهي از قديم در ژرفاي انديشه انسان‌ها وجود داشته است و ادبيّات همه‌ي كشورها جلوه‌هاي زيبايي از آن را به نمايش گذاشته‌اند. امّا دولت‌هاي امروز كه به «دولت- ملّت» هم مشهورند عنصر دوم خود را از انقلاب فرانسه به بعد باز يافتند، هر دولتي كه صاحب ملّتي يكپارچه، همبسته و متّحد باشد از قدرت و قوام و پشتوانه عظيمي برخوردار است.
حاكميّت: بر قدرت قانوني بالاتر و برتري دلالت مي‌كند كه هيچ قدرت قانوني ديگری، برتر از آن وجود ندارد. «حاكميت دو جنبه دارد:
جنبه‌ي اوّل آن، برتري داخلي دولت در سرزمين خويش است و مفهوم جنبه‌ي دوّم آن، اين است كه دولت استقلال خارجي كامل داشته و از مداخله‌ي دولت و يا قدرت سياسي ديگري مانند سازمان‌هاي بين‌المللي بري است» (طاهري، 1378: 82).
در عين حال بايد اذعان كرد كه مفهوم حاكميّت جنبه اطلاق خود را از دست داده است. وابستگي متقابل اقتصادي، وجود نيروهاي فراملّي و مداخله سازمان‌هاي بين‌المللي حاكميّت دولت‌ها را تضعيف كرده است.
حكومت: اگر مسأله‌ي حاكميّت حل شود سازماني لازم است تا به اين حاكميّت عينيّت بخشد. آن سازمان، حكومت است كه با اراده‌ي مردم و تأييد آن‌ها شكل مي‌گيرد. سه عنصر ديگر حالتی تأسيسی دارند و وظيفه‌اي بر عهده‌ي آن‌ها نيست. «تنها حكومت است كه به عنوان عنصر زنده، كار تدوين استراتژي، برنامه‌ريزي و انجام وظايف دولت را بر عهده دارد و در نتيجه بصورت چشم‌گيرترين عنصر دولت در عرصه‌ي زندگي يك ملّت جلوه‌گر مي‌شود و بايد از كارآيي بالايي برخوردار باشد»

دانلود فایلپرداخت با کلیه کارتهای عضو شتاب امکان پذیر است.
 




:: برچسب‌ها: ناسيوناليسم,تحقيق ناسيوناليسم,ناسيوناليسم در ايران,انواع ناسيوناليسم,دوران رضا شاه,دوران محمدرضا شاه ,
:: بازدید از این مطلب : 190
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 20 آبان 1396 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: